مینیمالیسم تبدیل به یک کلمه پر سر و صدا در سبک زندگی مدرن با مربیان رسانه ای خاص خود شده است که قرار است خانه های ما را متحول کند و زندگی ما را ساده تر کند و ما را در کنار آمدن با دنیایی طاقت فرسا یاری دهد. از طرف دیگر طراحی مینیمال یک سبک بصری تأثیر گذار با سابقه ای ثابت در قلمرو معماری، معماری داخلی، هنر، گرافیک، مد و تقریباً همه جنبه های دیگر طراحی است. با ما همراه باشید تا هر آنچه که لازم است درباره این سبک بدانید را برای شما توضیح دهیم.
طراحی مینیمال (Minimal Design) چیست؟
از نظر فنی طراحی مینیمال همان اجزا و عناصر مشابه هر نوع طراحی دیگر را دارد. فقط تعداد کمی از آن ها را دارد. طراحی گرافیک مینیمال بر اساس انتقال پیام آن طراحی بدون هیچ گونه اطلاعات اضافی است. البته طراحان مختلف نظرات متفاوتی دارند در مورد اینکه “اطلاعات فرعی” در واقع چیست و بستگی زیادی به نوع گرافیکی دارد که در کنار هم قرار داده اید.
طراحی مینیمال را می توان به عنوان یک اصل قدیمی در نظر گرفت که می گوید: کمتر بیشتر است (less is more). در واقع این جمله توسط معمار Ludwig Mies van der Rohe نقل شده است که کار او در نهایت بر مسیر طراحی حداقلی به طور کلی تأثیر گذار بود.
بعد ها با توجه به اینکه طراحی مینیمال با طراحی گرافیکی و لوگو سازگار شد، برخی از کلاسیک ترین و ماندگار ترین لوگو های شرکت و سازمان در همه دوران مانند Apple و McDonalds متولد شد. بنابراین طراحی مینیمال به هیچ وجه طراحی بی تاثیری نیست. بلکه طراحی است که هدف خود را از طریق وضوح و سادگی بالا می برد.
طراحی مینیمال ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- محتوای تایپوگرافی: بسیاری از لوگو های تک کلمه ای یا تک حرفی از فونتی ساده به صورت سیاه و سفید استفاده می کنند.
- آیکون: به طور معمول آیکون مینیمال یک لایه است و تنها چند جزئیات دارد. نقاشی های خطی ساده، آیکون های مینیمال خوب را ایجاد می کند.
- رنگ ها: استفاده از رنگ های سیاه و سفید یا یک یا دو پالت رنگی.
- استفاده منطقی از فضای منفی
ویژگی های طراحی مینیمال
در حالت کلی ما کلمه مینیمال را با طراحی ساده و پایه که به اجزای اصلی کاهش می یابد، بدون هیچ چیز اضافی برابر می دانیم.
تعادل
یکی از ارکان اصلی این مکتب طراحی، اصل تعادل است. در حالی که ایجاد تعادل در ترکیب، یک اصل اساسی در همه طراحی های فوق العاده است، می تواند در این نوع طراحی وزن بیشتری را با حداقل اجزای سازنده تحمل کند. درست مانند سایر انواع طراحی، این بدان معنا نیست که همه چیز برای دستیابی به تعادل در ترکیب به طور کلی باید کاملاً و به معنای واقعی کلمه متعادل باشد.
به عنوان مثال تصویر بالا اثر هنری مینیمالی است که دو رنگ و اشکال مختلف را در بر می گیرد، در حالی که هنوز به سطح کلی می رسد. بخشی از اینکه چگونه طراحی مینیمال به این تعادل می رسد، با استفاده دقیق از فضای سفید انجام می شود. فضای سفید یکی از آن نکات حیاتی مورد توجه برای طراحی است که گاهی به نفع عناصر فعال تر و پویا تر مانند رنگ، شکل و فرم نادیده گرفته می شود. اما فضای سفید در واقع به تمرکز قطعه هنری شما کمک می کند.
تمرکز بر عملکرد
عملکرد یکی دیگر از دلایل اصلی برای انتخاب طراحی مینیمال است. از آنجایی که طراحی مینیمال به درستی به نقطه کانونی کمک می کند، دریافت و درک پیام مورد نظر را برای بیننده آسان می کند. از تاریخ طراحی مینیمال مشخص است که عملکرد یک جزء بزرگ در آن است. در حقیقت مینیمال بودن در طراحی اشیاء و محصولات مانند تلفن های هوشمند و مبلمان به طور عامیانه دیده می شود که نشان می دهد که اهمیت عملکرد فرم به چه میزان اهمیت دارد.
به عنوان مثال این جلد کتاب کاملاً روشن می کند که در مورد چیست. هیچ مزاحمتی با عکس ها و تصاویر و رنگ ها و فونت های زیاد وجود ندارد. این موضوع بدون نیاز به داشتن سرو صدای زیاد به این نکته می رسد: ساده است و آن را تاثیرگذار می کند. حذف عناصر همچنین امکان ایجاد ارتباط عمیق تر بین عناصر باقی مانده و بیننده را فراهم می آورد. کار کردن با چند عنصر طراحی محدود شده به طراح این فرصت را می دهد که واقعاً در واکنش احساسی که احتمال دارد آن قطعه هنری ایجاد کند، تامل کند.
البته همه شرایط نیاز به طراحی مینیمال ندارند. برای برخی از گرافیک ها یک رویکرد غنی تر، کامل تر و با لایه های بیشتر برای طراحی، ممکن است واقعاً به نفع قطعه باشد. در اینجاست که به طراح گرافیک فردی می رسد که واقعاً نقطه و هدف قطعه ای را که طراحی می کند درک کند.
ایجاد چالش های ذهنی با طراحی مینیمال
گاهی اوقات ممکن است احساس کنیم که یک نوع گرافیک را بار ها و بار ها با استفاده از اصول طراحی یکسان و با هدف عکس العمل یکسان کنار هم قرار می دهیم. در این شرایط طراحی مینیمال به کمک شما می آید. طراحی مینیمال در واقع چالش های بیشتری را برای طراح ایجاد می کند: از چند عنصر می توانید برای ایجاد یک طراحی کاربردی و جذاب استفاده کنید؟
این رویکرد تقلیل دهنده طراح را قادر می سازد آنچه در طراحی واقعا مهم است را کشف کند. همچنین خلاقیت را افزایش می دهد. به عنوان مثال با یک پالت رنگ تقلیل دهنده، عناصر مانند بافت اهمیت بیشتری پیدا می کنند.
مینیمالیسم در هنرهای تجسمی
طراحی مینیمال در مجسمه سازی از ایالات متحده آمریکا آغاز شد. مطالعه و پژوهش های انجام شده مانند: انواع ساختار های مدولی، شبکه ای، جفت کاری، فضایی و … که هدف آن توضیح مجدد مسائلی چون فرم، مقیاس، محدوده و فضا بود و در نتیجه هرگونه بیان گری و توهم بصری را نفی می کرد.
آن ها از روش های خردگرایانه در ترکیب بندی کارهای خود استفاده می کردند و مجموعه ای منظم و ساده ای از واحد های همانند و قابل حمل را تهیه می کردند.
کمینه گرایی در ایالات متحده به سرعت تبدیل به یک جنبش هنری تازه شد که با خلق آثار سه بعدی و همراه بود. آثار حجمی ریچارد باعث ایجاد بحث های فراوان شد.
جریان اصلی جنبش کیمنه گرایی آمریکا را می توان در آثار تونی اسمیت، دان فلاوین، رابرت موریس، سول لوویت، دانالد جاد، کارل آندره، جان مک کراکن و .. مشاهده کرد.
مینیمالیسم در ادبیات
این سبک در ادبیات بر پایه فشردگی و ایجاز بیش از حد محتوای اثر بنا شده است. مینیمالیست ها در فشردگی و ایجاز تا آن جا پیش می روند که فقط عناصر ضروری اثر آن هم با شرایط ویژه (درکمترین و سریع ترین زمان) باقی بماند. به همین دلیل کم حرفی از بارز ترین ویژگی های این آثار است.
کمینه گرایی در ادبیات یک سبک اصلی و کامل محسوب می شود که بر پایه فشردگی و ایجاز بیش از حد محتوای اثر بنا شده است. مینیمالیست ها در در فشردگی پیش می روند؛ آن هم با عناصر محدود در کوتاه ترین و کمترین زمان ممکن، به همین دلیل کم حرفی از مشخص ترین های این آثار است.
کمینه گرایی ادبیات داستانی را با بیان های زیادی از جمله کوتاه نویسی، داستان کوتاه و … خوانده اند. کوتاه نویسی مینیمال ها توجه عده بسیار زیادی از مردم را به خود جلب کرد و آن ها نظر موافقی با این گونه داستان ها نداشتند. آن ها معتقد بودند مینیمال ها بیش از حد از شاخ و برگ داستان می زنند و روح داستان را از بین می برند. منتقدان کمینه گرایی را با نام هایی مانند واقع گرایی سوپر مارکتی، ساده گرایی پپسی کولایی و آدامس بادکنکی شیک می خواندند. جالب است بدانید از مهم ترین و بهترین نویسنده این سبک می توان به ریموند کارور اشاره کرد.
داستان مینیمالیسم روایتی از زندگی روزمره و هر روزه است اما تاثیر نهایی داستان بر خواننده اغلب فراتر از این است. پیشینه داستان های مینیمالی در ایران به مجموعه داستان در خانه اگر کس است باز می گردد و در واقع سادگی وقایع و زبان در این داستان ها اهمیت درونمایه را پررنگ تر می کند.
مینیمالیسم در موسیقی
کمینه گرایی در موسیقی ایده ای است که در یک ملودی، قطعه، ریتم و یا چند نت به صورت طولانی تکرار می شوند. یک قطعه مینیمالیستی موسیقی معمولا کوتاه است و ممکن است نغمه یا ضرب آهنگ ملایمی داشته باشد. در این سبک موسیقی، آهنگساز بدون بزرگ نمایی و … حس خود را به مخاطب انتقال می دهد. این موضوع چندین بار تکرار می شود و به تدریج تغییر می کند. گاهی اوقات این شیوه به دو یا چند ساز اجر می شود که با اجرای نت های شان قطع می شود یا با یکدیگر هم نوازی می کنند؛ اما همزمان یک ساز پس از دیگری به سرعت نواخته می شود.
در این موسیقی آهنگساز بدون ترس از بزرگ نمایی حس خود را در یک پارچه سفید و ساده در ضمیر ناخودآگاه شما جاری می کند بدون آنکه ذره ای خودتان متوجه شوید.
موسیقی کمینه گرایی در دهه های 1970-1960 میلادی محبوب شد. آهنگسازان ساده گرا زمانی کار خود را شروع کردند که آهنگسازان زیادی قطعاتی می ساختند که بسیار پیچیده بوده و درک آن برای شنونده کار بسیار دشواری بود.
مینیمالیسم در عکاسی
در این سبک هنری عکاسی با استفاده از آبجکت های ساده و با تمرکز بالا تصویر برداری می شوند و دارای کادر بندی ساده و کمترین عناصر انجام می شود.
مقالات مرتبط :ترفندهایی برای عکاسی خلاقانه با موبایل
در این سبک عکاس با استفاده از 1 الی 2 آبجکت و پاک کردن جزئیات مفهوم تصویر خود را به بیننده می دهد. نکات مهمی که شما باید در عکاسی مینیمال توجه کنید شامل:
- سادگی در تصویر
- استفاده از کمترین اشیاء در کادر
- استفاده از 1 شکل هندسی
- تکرار و سریالی بودن عناصر در عکس
- دوری از موضوعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ..
- ابزار مفهوم به شکل مستقیم
- کادر بندی درست و جای گذاری مناسب اشیا
مقاله مرتبط: کسب درآمد از عکاسی
مینیمالیسم در نقاشی
مارک روتکو (Mark Rothko) از جمله صاحب نظران موفق در این سبک نقاشی بود که می گوید: من یک نقاش آبستره (Absrtract) نیستم و علاقه ای به میان ارتباط رنگ و شکل ها ندارم. تنها نکته ای که برای من در نقاشی اهمیت دارد بیان احساسات ساده و اولیه انسان در رابطه با سرنوشت، بدبختی، شادی و … است. نقاشی باید معجزه آسا باشد.
طراحی مینیمال در معماری و طراحی داخلی
طراحی دکوراسیون داخلی با استفاده از طراحی مینیمال در اواخر قرن بیستم میلادی است. محتوای بنیادین این سبک حاکی از این نکته است که می توان با پرداخت هزینه کمتر و استفاده از اشیا کمتر، بیشترین تاثیر روانی محیط را ایجاد کرد. این مکتب با بیرون کشیدن زیبایی ذاتی المان های معماری فضا، از هر قطعه از خانه یا محیط زیباترین محیط را طراحی می کرد.
طراحی پلان و فضا ها به صورت اپن یا باز می باشد تا از هر گونه مخفی گرایی پرهیز شود و به جای آن شفاف سازی و روشن نمایی در فضا رخ می دهد. با اینکه کمینه گرایی بسیار ساده و روان است در عین حال حس دعوت کنندگی دارد و تقریبا هر فضایی را تبدیل به محیطی جذاب و زیبا می کند.
شعار معروف این سبک ( کم بیش است!) Less is more یا هر چه کمتر بهتر! در همه بخش های این سبک خود نمایی می کند. جالب است بدانید این شعار دقیقاااااااااا خلاف سبک های کلاسیک و سنتی می باشد و شعار آن ها هر چه بیشتر بهتر است!.
طراحی مینیمال در استایل
استایل مینیمال یکی از سبک های مد و فشن است که در آن سادگی بیش از هر چیز دیگر اهمیت دارد و استایل مینیمال با سادگی در استایل و پوشش همراه است. در این استایل از کمترین میزان اکسسوری استفاده شده و شما در این سبک هیچ گونه زرق و برق اضافه ای مشاهده نمی کنید.
جمع بندی
طراحی مینیمال جنبشی است که در اواخر دهه شصت میلادی آغاز شد. فرم بسیار ساده و دیدگاه واقع گارایانه و بی طرف از ویژگی های منحصر به فرد این سبک است.
Minimal جنبشی است به سوی آزادی و رهایی از زرق و برق. انسان های مدرن در عصر پرشتاب تکنولوژی حوصله زرق و برق و آبجکت های اضافه را ندارند. از این رو کمینه گرایی این وظیفه را دارد که به دور از شاخ و برگ اضافه مفهوم اصلی را برساند. چنانچه از عکس های شلوغ خوش تان نمی آید به سراغ عکس های مینیمال بروید تا در عین زیبایی از کمترین آبجکت ها تشکیل شده باشد.
منبع: logodesign.net